مقاله 3، دوره سوم، شماره ششم، بهار 1393، صفحه 30-49 XML اصل مقاله (361 K) نوع مقاله: شماره ششم نویسندگان 1محمد حسن زمانی* ؛ 2قیام الدین قمرالدین 1عضو هیئت علمی جامعة المصطفی 2دانش آموخته دکتری تفسیر تطبیقی جامعة المصطفی چکیده مصالح یا مقاصد ضروری که از طریق استقرای شریعت به دست آمده است، پنج قسم است: حفظ دین، حفظ نفس، حفظ عقل، حفظ نسل و حفظ مال. شریعت این مصالح را دو گونه رعایت میکند: از جهت وجودی و از جهت عدمی. از جهت وجودی از طریق احکامی که آنها را حفظ میکند؛ مانند: عبادات، برای حفظ دین و از جهت عدمی از طریق از بین بردم زمینههای نابودکننده این مصالح؛ مانند حکم به کشتن مرتدان. برخی پژوهشگران معتقدند مسئله حقوق بشر «محور مقاصد شریعت» به شمار میرود و تأکید میکنند که بزرگترین ارزش حقوق انسان در احترام به اراده آزاد و خرد شاخص اوست و سلب اراده، از سر بریدن نیز بدتر است. برخی دیگر نیز بر آناند که غرب به حقوق بشر، نگاه واژگونهای دارد و در حالی بر حقوق بشر تأکید میکند که نسبت به جوهر وجودی انسان و وظایفش در برابر پروردگار، جامعه، خویشتن و تکامل خویش، بی توجهی میکند. این دیدگاه درست به نظر میرسد؛ زیرا شریعت، ضمن فراهم نمودن حقوق انسان، او را به وظایفش نیز آشنا ساخته است؛ از این رو است که امام زینالعابدین(ع) در رساله حقوق و صحیفه سجادیه خود، بر درهمآمیزی حقوق و وظایف به شکل باشکوه و با والاترین شیوه اشاره میکند. کلیدواژگان انسان؛ مقاصد؛ حقوق؛ وظایف موضوعات اجتماعی (انقلاب اسلامی، جهان اسلام، بیداری اسلامی، وحدت و ... )؛ ادیان و مذاهب اسلامی (با رویکرد تقریبی و همبستگی) اصل مقاله مقدمه تفسیر قرآن، بیان مقاصد کلام خداوند است و مفسر کسی است که از مقاصد کلام الهی مطلع باشد. به مقاصد قرآن به دو شیوه عقلی و قرآنی میتوان نگریست. در شیوه عقلی با استفاده از قوانین عقلی خارج از متن کتاب، که نزد مفسران متفاوت است، مقاصد آن شناخته میشود. این قوانین در پاسخ به سؤالهایی نظیر: هدف از خلقت، هدف از نبوت، غایت وحی، فلسفه دین و نقش وحی در حیات بشری به دست میآید. در شیوه قرآنی بیان مقاصد از کلام خداوند فهمیده میشود. معتقد به قرآن، میبایست مقاصد و اهداف قرآن را بشناسد تا بدان عمل کند؛ برای یک جامعهشناس، روانشناس، اقتصاددان، حقوقدان، مورخ، محدث و ... ضرورت دارد که مقاصد قرآن را بشناسد تا از تأثیرات آن بر روح و روان و رفتار فردی و اجتماعی معتقدان به آن آگاه گردد. البته این تفکیک در بعد نظری است؛ زیرا چه بسیار عالمانی که خود معتقد به قرآن بودهاند، ولی از اهداف و مقاصد آن بی اطلاع و یا کم اطلاع هستند. بررسی تأثیر قرآن در انتقال جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، پیشرفت و گسترش اسلام در قرون اولیه، پیدایش علوم مختلف، شکلدهی به نظامات مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، اخلاقی و خانوادگی، شکلدهی به مناسبات بینالمللی و نهضتهای بیدارگرایانه معاصر و جنبشهای رهاییبخش در جهان اسلام و مبارزه مسلمانان با استبداد از مهمترین مسائلی است که لازم است با روشهای معتبر علمی به آنها پرداخته شود. از سوی دیگر و با قطع نظر از ضرورت بررسیهای عالمانه و کارشناسانه، شناخت محتوایی قرآن و بررسی مقاصد و اهداف آن برای امروز جهان اسلام و بلکه جامعه بشری ضرورتی غیر قابل انکار است. قرآن کتاب هدایت است؛ در هر هدایتی تعیین نقطه شروع، نقطه پایان، مسیر، عوامل انگیزشی و موضوع هدایت از عناصر اساسی به شمار میآید. انسان به عنوان مخاطب کلام خداوند، موضوع هدایت است. قرآن بنیانهای اعتقادی و اندیشهای را برای انسان ارائه کرده است که آگاهی از آنها برای نیل به مقصد ضروری است. نقطه آغاز حرکت از خداست و نقطه پایان نیز اوست: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» (بقره، 156)، محرکها و عوامل انگیزشی در قرآن دو گونه است: عوامل هدایتبخش و عوامل ضلالتزا. تمسک به دستورالعملهای هدایتگر قرآن طریق نجات از بحرانهای کنونی است. بنابراین از قرآن میتوان دو انتظار داشت: اول؛ تصحیح بینش، بینشی که نشاندهنده خط سیر کلی انسان از مبدأ تا معاد است؛ دوم؛ تعلیم دانش، دانشهایی که اگر قرآن به ما نمیگفت، از آنها آگاه نمیشدیم: «... فَاذْکُرُواْ اللَّهَ کَمَا عَلَّمَکُم مَّا لَمْ تَکُونُواْ تَعْلَمُونَ» (بقره، 239). اگر درصدد تحقق مقاصد قرآن و حکومت آن بر خود هستیم، لازم است مقاصد قرآن را به تفصیل بشناسیم و قوانین آن را برای اجراء متناسب با شرایط عصر و نسل، عملیاتی کنیم؛ در غیر این صورت مشمول شکایت پیامبر اسلام(ص) در قیامت خواهیم شد که میفرماید: «... یَارَبِّ إِنَّ قَوْمِى اتَّخَذُواْ هَذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا» (فرقان، 30). طرح موضوع قوانین دینی همچون سایر قوانین عقلایی و قراردادهای اجتماعی به دنبال جلب مصالح و دفع مفاسد است. لازمه این حقیقت اجتماعی این است که مصالح مردم به موازات تحولات اجتماعی و تبدیل پدیدههای آن تغییرپذیر باشد و اگر مصالح مردم را پایه وضع قوانین اجتماعی بدانیم، تحول احکام شرعی را بر وفق تحول زمان باید امری معقول دانست. عوامل زیادی همدست و همداستان میشوند تا فرمولی را ایجاد کنند؛ در نتیجه برآیند آن مصلحتی میگردد که باید تأمین شود و یا مفسدهای است که میبایست نابود گردد، بنابراین اوامر و نواهی در راستای این فرایند، برای انسانها شکل میگیرد. ابنخلدون (د 808ق) در این باره چنین مینویسد: «کیفیت جهان و آداب و رسوم ملتها و شیوهها و مذاهب آنان بر روشی یکسان و شیوههای پایدار دوام نمییابد، بلکه با گذشت روزگار و قرون، اختلاف میپذیرد و از حالی به حالی انتقال مییابد و همچنان که این کیفیت در اشخاص، اوقات و اماکن پدید میآید، در سرزمینها و کشورها و قرون متمادی و دولتها نیز روی میدهد. آیین خداوند است که در میان بندگانش گذاشته شده است» (ابنخلدون، 1431ق، ص24). بنابراین احکام شریعت مانند سایر دستگاههای حقوقی، در طول زمان، تحولاتی را پشت سر گذاشته است و این تحولات و دگرگونی به دنبال تأثیر عوامل اجتماعی چون: شهرنشینی، صنعتی شدن، ادغام در ساختارهای بینالمللی، گسترش مبادله و ... بوده است؛ بنابراین میتوان این نقطه را از دو زاویه مورد بررسی قرار داد: یکی نگاه مشرفانه از بیرون و با تحلیل جامعهشناسی و تاریخی و اینکه یک طلبه یک دوره جامعهشناسی فقه را در بستر تاریخ نگاه کند و دیگری: نگاه مضمِرانه از درون به سرفصلهای مباحث فقهی و اصولی و اینکه تا چه میزان میتوان مقاصد شریعت را عقلانی ساخت و آن را تحلیل عقلی و یا عرفی نمود. بدین جهت است که امام شاطبی (د 790ق) پایه اجتهاد مجتهد را به آن استوار دانسته، چنین بیان میدارد: «هَذَا کُلُّهُ دَلِیْلٌ عَلَى طَلَبِ الْحَذَرِ مِنْ زَلَّةِ العَالِمِ وَ أَکْثَرُ مَا تَکُونُ عِنْدَ الغَفْلَةِ عَن اْعتِبَارِ مَقَاصِدِ الشَّارِعِ فِى ذَلِکَ المَعْنَى الَّذِى اجْتَهَدَ فِیْهِ»؛ «همه این اینها دلالت میکند که لغزش دانشمندان در بسیاری از موارد، به خاطر غفلت از اهداف دین در موضوعاتی است که به اجتهاد در آن پرداخته است» (شاطبی، 1422ق، ج4، ص170). بنابراین آنچه مجتهد را جانشین پیامبر(ص) و شایسته اداره جامعه میکند، توجه به هدف شارع در هریک از مسائل و ابواب شریعت است. بنابراین نصوص و متون معتبر دینى و عقل سلیم، بر هدفمند بودن شریعت اسلام دلالت دارند. قرآن کریم در آیات بسیارى نه تنها براى کلیت ارسال رسل و انزال کتب، نتایج و اهدافى را بر مىشمارد (ر.ک: بقره، 129، 151، 213؛ آلعمران، 164؛ اعراف، 157؛ انفال، 24؛ حدید، 9، 25؛ جمعه، 2)، بلکه گاهى براى احکام جزئى و خُرد نیز غرض یا اغراض خاصى را بیان مىنماید (ر.ک: بقره، 183؛ مائده، 97؛ توبه، 103؛ عنکبوت، 45). بر پایه همین مبنا است که برخی از مفسران در ذیل آیه شریفه: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإحْسَانِ وَ إِیتَاءِ ذِى الْقُرْبَى وَ
نظرات